تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت هشتاد
زمان ارسال : ۲۵۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
مردمک چشمانش به دودو زدن میافتند. پس سمانه به او نگفته بود که طرف حساب سمیر چه کسی بوده است. نگاهش را از نگاه کاوشگر سپهر میدزدد و سرش را پایین میاندازد. انگار اگر در چشمان او نگاه نکند، اعتراف کردن راحتتر است.
- من خر میدونستم دوستم داره. قبل طلاقش هی وقت و بیوقت میاومد خونهی مامان که من اتفاقی بیام و ببینمش. میدونست چه روزایی میام اونجا. دو سه باری دیده بودم سر و ریختش ک
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
👄👄👄
۳ ماه پیشیک طرفدار
00خیلی قلم خوبی دارید ،وقایع رو سر سری نمیگیرید و به خوبی مینویسید
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
ممنون از نگاه گرمتون🌺🌺🙏🏻
۸ ماه پیشسیتا
00چه وضعیت بعدی درست شده الان هیچ کاری هم نمیشه کرد
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
👌🌺🌺🌺
۸ ماه پیشاسرا
40کسی که خوابه میشه بیدارکردولی اونی که زده بخواب نه آدم احمق میشه بهش کمک کردولی آدمی به قول سپهرمثل سمیرنه همون زندگیت بهم بریزتامادرت هم قدرآوا بدونه هم خودت
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
👏👏👏👏🌺🌺
۸ ماه پیشAa
20کسی که راحت گول بخوره بازم از شخص دیگه گول میخوره وقابل اعتماد نیست وآوا زرنگ و عاقله وخامش نمیشه عالی بود ممنون👏💐
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
برقرار باشید عزیطم.🌺🌺🌺
۸ ماه پیش
تبسم
00عالی